کد مطلب:50440 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:271

مفهوم و تعریف تربیت











واژه ی «تربیت» از ریشه ی «ربو» به معنای زیادت و فزونی و رشد و برآمدن گرفته شده است،[1] و كاربردهای گوناگون از این ریشه همه همین معنا را دربردارد، چنانكه «ربو» نفس عمیق و بلند را گویند كه موجب برآمدن سینه است و «ربوه» و «ربوه» «ربوه» و «رابیه» سرزمین بلند و مرتفع را گویند،[2] . و «ربا» یعنی افزون شد و نمو كرد كه در اصطلاح شرع مخصوص به افزون شدن سرمایه با غیر از سود شرعی است و «اربیتان» دو قسمت گوشت بن ران در قسمت كشاله ی ران را گویند كه بالا می آید و حالت برآمدگی دارد و «اربی علیه» یعنی بر او

[صفحه 37]

اشراف و احاطه یافت و «ربیت الولد فربا» یعنی فرزند را تربیت كردم و او رشد كرد.[3] . این كاربردها در سخنان امیرمومنان علی (ع) نیز همین گونه وارد شده، چنانكه فرموده است:

«اذا حییت بتحیه فحی باحسن منها و اذا اسدیت الیك ید فكافئها بما یربی علیها و الفضل مع ذلك للبادی.» ([4] .

چون تو را درودی گویند، درودی گوی از آن به و چون به تو احسانی كنند، افزونتر از آن پاداش ده و فضیلت او راست كه نخست به كار برخاست.

در اینجا واژه ی «یربی» به معنای زیادت و فزونی آمده است. همچنین آن حضرت واژه ی «ربوه» به معنای سرزمین بلند و مرتفع و تپه و پشته در سخنی والا به كار گرفته و فرموده است:

«لا یخفی علیه من عباده شخوص لحظه و لا كرور لفظه و لا ازدلاف ربوه.»[5] .

بر خداوند پوشیده نیست خیره نگریستن بندگان و نه بازگشتن لفظی برزبان ایشان و نه نزدیك شدنشان به پشته ای (و افتادن نگاهشان بر آن).

امیر بیان، علی (ع) در ستایش انصار، آنان را پروراننده و رشددهنده ی اسلام معرفی كرده و فرموده است:

«هم و الله ربوا الاسلام كما یربی الفلو مع غنائهم، بایدیهم السباط و السنتهم السلاط.»[6] .

به خدا آنان اسلام را پروراندند، چنانكه كره اسب از شیر گرفته را پرورانند، با توانگری و دستهای بخشنده و زبانهای برنده.

با توجه به معنا و مفهوم یاد شده، در بحث تربیت انسان، مفهوم واژه ی تربیت بر پرورش استعدادهای انسانی یعنی فراهم كردن زمینه ی رشد استعدادهای آدمی دلالت می كند. راغب اصفهانی- لغت شناس بزرگ- در این باره می نویسد: «ربیت» (تربیت كردم) از واژه ی «ربو» است و گفته اند اصلش از مضاعف یعنی «رب» (ربب) بوده است كه یك حرف آن برای تخفیف در لفظ به حرف (ی) تبدیل شده است مانند «تظننت» كه «تظنیت» شده است.[7] .

«رب» به معنای مالك، خالق، صاحب، مدبر، مربی، قیم، سرور و منعم است و نیز اصلاح

[صفحه 38]

كننده ی هر چیز را «رب» گویند.[8] بنابراین «رب» به معنای مالك و مدبر و تربیت كننده است. راغب اصفهانی در این باره تعبیری دقیق كرده و چنین آورده است: «الرب فی الاصل التربیه و هو: انشاء الشی ء حالا فحالا الی حد التمام.»[9] یعنی «رب» در اصل به معنای تربیت و پرورش است و عبارت است از ایجاد كردن حالتی پس از حالت دیگر در چیزی تا به حد نهایی و تام و كمال خود برسد.

آنچه در تربیت روی می دهد همین است، یعنی فراهم كردن زمینه های لازم تا بتدریج استعدادهای انسان شكوفا شود و به فعلیت درآید و به سوی حد نهایی و كمال خود سیر نماید. بنابراین می توان «تربیت» را چنین تعریف كرد:

«تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای آنكه استعدادهای انسان در جهت كمال مطلق شكوفا شود.»[10] .


صفحه 37، 38.








    1. ابوالحسین احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، بتحقیق و ضبط عبدالسلام محمد هارون، الطبعه الثانیه، شركه مكتبه و مطبعه الحلبی، مصر، 1389 ق. ج 2. ص 483، جمال الدین محمد بن مكرم ابن منظور، لسان العرب، نسقه و علق علیه و وضع فهارسه علی شیری، الطبعه الاولی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1408 ق. ج 5، ص 126.
    2. ابوعبدالرحمن الخلیل بن احمد الفراهیدی، كتاب العین، تحقیق مهدی المخزومی، ابراهیم السامرائی ، تصحیح اسعد الطیب، الطبعه الاولی، افست انتشارات اسوه، 1414 ق. ج 1، ص 649، معجم مقاییس اللغه، ج 2، ص 483.
    3. ابوالقاسم الحسین بن محمد الراغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق و ضبط محمد سید كیلانی، دارالمعرفه، بیروت، ص 187.
    4. نهج البلاغه، حكمت 62.
    5. نهج البلاغه، خطبه ی 163.
    6. نهج البلاغه، حكمت 465.
    7. المفردات، ص 187.
    8. معجم مقاییس اللغه، ج 2، صص 382 -381، لسان العرب، ج 5، ص 95، مجدالدین محمد بن یعقوب الفیروزآبادی، القاموس المحیط، مطبعه السعاده، مصر، 1371 ق. ج 1، ص 73، محمد مرتضی الزبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، دارمكتبه الحیاه، بیروت، ج 1، ص 260.
    9. المفردات، ص 184.
    10. مصطفی دلشاد تهرانی، سیری در تربیت اسلامی، چاپ سوم موسسه نشر و تحقیقات ذكر، 1377 ش. ص 24.